۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

گفتگوی من و یک سوئدی

میگم شما چرا اینقدر کول و ریلکس هستین؟ یعنی همیشه اینطوری هستین؟ منظورم اینه که چطوریه که اینطوری هستین؟
-          چطوری هستیم مگه؟ خوب چرا نباشیم؟ مگه تو نیستی؟
آخه چند هفته پیش بود که دست چپم درد گرفت وچون از چند روزقبلش هم همش خواب میرفت خیلی نگران شدم نکنه یه بلایی سر قلبم بیاد چون نفر قبلی که میشناختم رفت زیر تیغ جراح، زنگ زدم به درمانگاه وخانوم پرستارلطف کردند تجویز کردند که نفس عمیق بکشم و ریلکس کنم، گفتم خسته نباشی.
-          خوب اینطوریه دیگه، باید چندتا نفس عمیق درست و حسابی بکشی و یه بطری آب هم همیشه همراهت باشه که خیلی مفیده.
آها، حالا فهمیدم. چون چند روز پیش هم که به علت درد چشمم و ورم ناجوراون دوباره با درمانگاه تماس گرفتم، خانومه گفت چیز مهمی نیست. گفتم شما مگه میبینی؟ گفت میدونم.
-          آره خوب اینا میدونن که این چیزا خیلی اینجا مهم نیست. اینجا بیشترتب وخونریزی مهمه.
حالا این مسائل پزشکی هیچ، الان یه چهار ماهی هست که درخواست دادم که گواهینامه رانندگیم را با توجه به قوانینی که شما خودتون دراین مورد دارین تمدید کنن. هر دفعه زنگ میزنم میگم آقا مدارکو گرفتین؟ چیزی کم و کسر نیست؟ همه چی درسته؟ پس چی شد این نامه درخواستی ما؟ میگه که همه چی کامله و کیس آفیسر داره روش کار میکنه و بزودی جوابتون میاد. میگم آخه الان 4 ماه شده ها. میگه که کیس آفیسر باید تصمیم بگیره. میگم این دوستمون اونجا علاف کار ما نشه تورو خدا کار بقیه بمونه روهوا، مدیون نشیم این قدر زحمت میکشه.
-          کارها رو چون اینجا با آرامش انجام میدن یه کم گاهی طول میکشه دیگه. کار باید درست و بادقت انجام بشه.
خوب شد گفتی دقت، چون خداییش خیلی وقتا هم خنگ میزنین و گیج بازی درمیارین.
-          نمیخوای بگی که شماها خیلی باهوشین و کار درست.
نه، ولی هرچی فکر میکنم نمیفهمم مشکل کجاس و چرا ما اینقدر با شماها فرق داریم.
-          آخه اون زمانی که شماها داشتین قلیون میکشیدین ما داشتیم کار میکردیم.
کلا دمتون گرم
پی نوشت:
گفتگوی فوق خیالی است ولی البته موارد ذکر شده در متن تقریبا واقعی است.

۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

رفتار و ذهنیت سوئدی

بعد ازمدتی زندگی و تحصیل در سوئد، تصمیم گرفتم که بیشتردرمورد خلق وخوی، روحیات وذهنیت مردمان سوئد به عنوان ساکنین یکی از شمالی ترین نقاط کره زمین، مطالعه کنم. این مساله ازدوجهت مرا متمایل به این کارکرد: یکی اینکه بعد از یکسال واندی هنوزهیچ دوست سوئدی نداشتم و دوم و مهمتراینکه با نزدیک شدن به پایان دوران تحصیل باید درآشفته بازاراینجا به دنبال کار باشم.دراینجا خلاصه ای ازمشاهدات ومطالعات خودم بهمراه نکاتی ازکتاب Svensk Mentalitet یا همان ذهنیت سوئدی با ترجمه فارسی محمدرضا ارجمند را آورده ام.
شاید عمده رفتارهای یک سوئدی ناشی از قرار گرفتن دراین نقطه جغرافیایی خاص با زمستانهایی طولانی پراز سرما و تاریکی باشد، نکته ای که خیلی از خارجی ها وحتی خود سوئدی ها به آن اذعان دارند.
سوئدی ها ترجیح میدهند کسی کاری به کارشان نداشته باشد. درخیلی از مکانهای عمومی مانند پارک، دانشگاه و یا اتوبوس همه ترجیح میدهند به سراغ صندلی های خالی بروند، زیرا در این شرایط است که هیچ فشاراجتماعی وجود ندارد که آنها را وادار به صحبت یا سازش با دیگران کند. شاید به همین دلیل است که سوئدی ها به افرادی خشک و بی روح مشهور هستند، که این نیزخود میتواند ناشی از شرم وحیای بیش ازحد مابین آنها باشد.
اکثر سوئدی ها ترجیح میدهند شنونده خوبی باشند تا اینکه گوینده باشند وبه هنگام صحبت آهسته و ملایم سخن میگویند، بسیار بعید است که یک سوئدی در جمع یا در مکانهای عمومی عصبانیت وابراز احساسات عمیق خود را نشان دهد. شاید گفتن این نمونه جالب باشد که زنان سوئدی حتی به هنگام زایمان میکوشند که تا حد امکان کمترداد وفریاد کنند.
در زبان سوئدی لغتی هست به نام Lagom به معنای «درست به اندازه». مردم سوئد ازافراط و زیاده روی درهرامری اجتناب میکنند. سخت کار میکنند ولی نه خیلی زیاد، تفریح و شادی میکنند اما به اندازه.
صحبت کردن همزمان چندین نفر با یکدیگر وحرف همدیگر را قطع کردن در بسیاری از جوامع رفتاری پذیرفته شده است، درحالی که در سوئد قطع کردن حرف دیگران بی تربیتی تلقی میشود.
براساس عقیده «مساوات خواهی» یا Egalitarianism، کودکان در سوئد با این باور تربیت میشوند که هیچ یک از آنها بر دیگری برتری و ویژگی خاصی ندارد، آنها تشویق به سبقت جویی و رقابت با یکدیگر نمیشوند.
میتوان گفت که تقریبا اکثر تصمیم گیریهای سوئدی ها حاصل یک کار گروهیست ( که شاید همان سوسیال دموکراسی باشد)، در تمامی جلسات همه اعضاء بر حل مشکل یا مساله مورد بحث تمرکز کرده و از درگیریهای شخصی یا گروهی پرهیز میکنند.
وقت شناسی دربین سوئدی ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. آنها روزکاری خود را با جزئیات کامل و حتما از مدتها قبل برنامه ریزی میکنند و در کل انسانهایی به سامان و منظم هستند.
درمجموع، موارد دیگری چون:علاقه مندی به ورزش، شیک پوشی و گرایش به زندگی مدرن از بارزترین خصایص یک سوئدی است.
و حالا با وجود موارد بالا دوباره به نکته مهم - اینکه میگویم مهم خیلی مهم است - بازار کار در سوئد و تبعیض های موجود در آن برمیگردم. یک کارفرمای سوئدی مابین درخواستهای رسیده، ابتدا سراغ آنهایی میرود که از لحاظ آموزش و شرایط پایه صلاحیت لازم را داشته باشد و در مرحله بعدی افرادی را که اسامی بیگانه و غیرسوئدی دارند را از لیست حذف میکند (که البته این درتمامی موارد صحیح نیست و با توجه به نوع کمپانی متفاوت است) زیرا این امر از طرفی کارهای مربوط به اموراداری را آسانتر و عملی ترمیکند وازطرف دیگر مشکلات کارفرمای سوئدی در مواجهه با شخصی از فرهنگ و ملیت دیگر را برطرف میسازد، زیرا یک سوئدی درهنگام برخورد با یک سوئدی دیگر دچار سردرگمی نمیشود و میتواند واکنشهای وی را پیشبینی کند ولی در زمان ملاقات با فردی از فرهنگ دیگر همیشه نگران عاقبت کار خواهد بود. و یک سوئدی در مقام تصمیم از تردید پرهیز میکند.
حالا شما سوئدی های عزیزی که من کور را به بازی های خودتان راه نمیدهید، ولی من شماها را همچنان دوست دارم و به آنچه که نتیجه فرهنگ و دانش بالای جامعه تان است احترام میگذارم.